کتاب صوتی آموندسن اثر آلیس مونرو

Published 2021-04-03
به منظور اطلاع از اضافه شدن کتابهای جدید، در کانال ما عضو شوید:
bit.ly/32WNB6G

کتاب صوتی آموندسن اثر آلیس مونرو

«آموندسن» داستانی کوتاهی از مجموعه داستانهای کوتاه زندگی عزیز، نوشته «آلیس مونرو» نویسنده‌ی معروف کانادایی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۳ و جایزه‌ی ادبی بوکر در سال ۲۰۰۹ است.

«آلیس مونرو» را یکی از تواناترین نویسندگان داستان کوتاه امروز می‌دانند. بسیاری بر این عقیده‌اند که مونرو جامعه‌ی کتاب‌خوانِ آمریکای شمالی را با داستان کوتاه آشتی داده ‌است. البته خودش می‌گوید هرگز قصد نداشت صرفاً نویسنده‌ی داستان کوتاه باشد؛ بلکه فکر می‌کرد مثل همه، رمان خواهد نوشت؛ ولی حالا دیگر می‌داند نگاهش به مسائل برای نوشتن رمان مناسب نیست. دوست دارد پایان داستان را در ذهنش مجسّم کند و مطمئن باشد مثلاً تا کریسمس آن را تمام خواهد کرد و نمی‌داند که نویسنده‌ها چطور روی پروژه‌های طولانی، مثل رمان با پایان باز، کار می‌کنند.
«آموندسن» داستان عجیب و غریبی است. «ویوین هاید» پیش از سفر در «مدرسه‌ی تظاهر» یک آسایشگاه تدریس می‌کرد. موقعیت‌های مختلف در «آموندسن» ناگهان متوقف می‌شوند تا به شما هشدار بدهند.

پیش‌بینیِ سرانجامِ اتّفاقات عاشقانه همیشه ممکن نیست. گاهی ناگهان داستان عشق آدم‌ها در بیراهه می‌افتد و آنها را با خود تا ته درّه می‌برد

کتاب مرجع
Dear Life

راویان: احمد لشینی، فیروزه آدابی


#Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان#Ketab Gooya

00:00:00 فصل اول
00:22:31 فصل دوم
00:41:52 فصل سوم

All Comments (16)
  • @rahaem6907
    خیلی قشنگ خواننده کتاب رو میخوند👏🥰☺️🌸
  • خانم که داشت این داستان را گویندگی میکرد واقعا عالی بود خیلی صدای قشنگه داره👍❤ دلم میخواست این داستان ۳و۴ ساعت که باشه بازم گوش بدم
  • @roman_mrym
    ❤❤❤❤❤👍👍👍👍🙏🙏🙏🙏
  • @meltarveb8687
    آدمهایی مثل دکتر نزدیک شدن آدمها براشون عذابه.غرور.بی اعتنایی جذبشون میکنه.ممنون
  • @simaharpak3872
    عجب آدم شارلاتانی بود بازم حرفای دکتر هلاکویی تصدیق شد
  • @hamidehjami1000
    این چرا اینجوری بود آخرش معلوم نشد چرا ازدواجو بهم زد ؟؟؟؟
  • فکر می کنم که نویسنده قصد بیان انفعال زنان، خصوصاً زنان آن دوره را داشته. انفعالی آنچنان عمیق که حتی حقی برای پرسیدن چرایی اعمال یک مرد را هم، باقی نمی گذارد. تسلیم، تسلیم محض! این زن عاشق مردی شد که از بالا به او نگاه می‌کرد و سرد و بی اعتناء و تمسخر کننده، بود. مرد گفت می خواهم با تو ازدواج کنم به جای این که بپرسد آیا با من ازدواج می کنی؟!